ماجرای خیالی پارالمپیک سیاتل

تا حالا چند بار یه ایمیل جالب برام اومده . حکایت چند تا ورزشکار معلول که حین مسابقه از قهرمانی صرف نظر میکنند و برمیگردند و به یکی از شرکت کننده ها کمک میکنند. قصه تاثیر گذاریه.ولی متاسفانه دید من به زندگی اینقدر لطیف نیست و دنیای واقعیت از نظر من با این داستان ها مطابقت نداره. داستانها و افسانه ها و عشق ها و قهرمانها همه افیونهایی هستند تا ما را به زندگی سخت و ناشادمان ادامه دهیم و آنکه شاد است در افیون شادی غوطه ور شده و آنکه غمگین در اندوه دانایی .

بگذریم از این مقدمه بی ربط

حکایت داستان بالا بود . طبق معمول دنبال اصل ماجرا گشتم. هر چی گشتم کمتر منبع درست و حسابی دیدم. یه سری به ویکی پدیا هم زدم همونطور که انتظار داشتم اصلا پارا المپیکی در شهر سیاتل برگزار نشده. با انواع کیورد ها هم از تو گوگل چیزی در نیومد.

 

بازم یکی از داستانهای زیبای انسانی به نظر از اساس افسانه در اومده. اگه دوستان کسی رفرنس درست و حسابی پیدا کرد ما رو هم خبر کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد