جمیع رذایل

آیا واقعا رهبران در یک جامعه و نمایندگان باید لایقترین افراد جامعه باشند یا باید میانگین خواسته های مردم باشند. آیا مردمی که دارای حق انتخابند باید از حق یکسان برخوردار باشند یا به فراخور تمکن مالی و فرهنگی باید میزان حق را در بین آنها تقسیم کرد. ساختار دموکراسی در جوامع غربی و حتی ایران نشان داده که برای رسیدن به نقطه ای که همگان دارای رای و قدرت انتخاب برابر شوند از دوران وزن دهی دارندگانحق رای گذر کرده اند تا به یکسان سازی و برابری حق همه در انتخاب برسند. از این سخن اینگونه میتوان نتیجه گرفت که برگشت به زمانی که افراد دارای حق غیر یکسان بوده اند به نوعی بازگشت به عقب است. اما در این صورت جامعه به سمت انتخاب میانه خود ژیش میرود و رهبری و سردمداری که به نوعی نوک پیکان جرکت جامعه است در حد میانه مانده سرعت حرکت جامعه کند خواهد شد. سرعت کند تر و گاهی عقب افتاد از سیر تکاملی جامعه گاه به یک عقب نشینی در جامعه منهتی شده و سیکل معیوبی به وجود می آید که نتیجه آن جامعه ای عقب افتاده و غرق در تباهی و رهبرانی که در کسب رذایل و نزدیکی به میانگین خواسته های رذیلانه جامعه از هم سبقت میگیرند.سرنوشت کشور هایی چون آلمان هیتلری ، کره شمالی و ایران از این دسته است.

به قول محمد رضا نیکفر، احمدی نژاد جمع تمام رذایلی است که ما ایرانیان در کردار و گفتار خود داریم.