خشونت یا شجاعت

خشونت سیستم حاکم در ایران با مردم خود قابل اغماض نیست اما در مقایسه با اتفاقات کشور های عربی و آنچه که حاکمان آنها با مردم کردند به موش و گربه بازی می ماند. در خبیث ترین شکل اتفاقات منتشر شده در ایران عبور خودروی نیروی انتظامی از روی مردی به تصویر در آمده . یا شهادت ندا به عنوان واقعه ای تراژیک.  

 در واقع با بررسی فیلمهای اتفاقات یکسال و نیم اخیر و آنچه خود در تمامی روزهای پس از انتخابات دیده ام و مقایسه آن با وقایع کشور های عربی نوعی ناسازگاری بین  آنچه در ایران میگذرد و آنچه آنجا میگذرد احساس کردم.  نگاه کنید که طرفداران رژیم مصر نه از روی یک نفر که از روی صدها تن میگذرند. نگاه کنید که نه ناغافل به مانند ندا که به مردی که در مقابلشان ایستاده و تمنا میکند شلیک میکنند.

 

بررسی همه جنبه های این تفاوت بدون دخالت اغراض و نیات نیاز به نوشته ای طولانی دارد که از حوصله خواننده گذری وبلاگ خارج است اما به صورت نکته وار به چند نکته اشاره باید کرد 

حکومت های عربی بر خلاف ایران  و به مانند شاه ایران تنها بر قدرت نظامی حکومت کرده اند ولی حکومت  ایران در طول سی سال به طور هدفمند به دو پاره کردن جامعه پرداخت. فراموش نکنیم در انتخابات دوم خرداد 7 میلیون نفر به نماینده رسمی رهبر ایران رای دادند یعنی در بد ترین حالت 1 تا دو میلیون از این افراد با توجه به خصوصیت و خط فکری افراد جان بر کف برای حفظ سیستم خواهند بود. به دلیل قدرت سازماندهی بالای این گروه و عده واقعا چشم گیر آنها تقابل آنها با نیرو های پراکنده هماره به برد این گروه منجر میشود. 

این اقلیت به مراتب فعال تر از اکثریت غالب ولی پاسیو است 

نکته دوم انباشته شدن نفرت و خواسته هاست. نفرت و انتقام انباشته شده در طول سالیان دراز هر چه که بیشتر باشد شدت انفجار نهایی را افزون خواهد کرد . تخلیه این بار نفرت در نهایت منجر به فروکش کردن حرکتها میشود. از سوی دیگر حرکتهای مردمی خصوصیت تحریکی دارند و در صورت تداوم به صورت گلوله برفی عمل میکنند . تمام خصوصیات ذکر شده در جنبش های مصر  تونس و لیبی قابل مشاهده است. انباشت سی  یا چهل ساله دیکتاتوری، حرکت مداوم در حالی که جنبش سبز به عنوان پیشروی این جریانات نه مداوم است و نه دارای چاشنی و محرک مقتدر لازم .

نیروی جنبش بعد از انتخابات به مثال شکست سدی بود که میتوانست بسیاری آلودگی ها را بشوید اما حجم عطیمی از این انرژی به شوره زار رفت  و اکنون برای نیمی از آن شکوه باید انرژی صد چندان و فراخوانهای متعدد داد تا اکثریت به حق را گرد هم آورد. و در بخش دوم جنبش به شدت ناهماهنگ و عدم تداوم است. از این رو تا این لحظه جز بر خواستن و ضربه خوردن نتیجه ای نداشته است. البته اینکه در ادامه مسیر و در صورت پیروزی کارکرد و نتیجه آن بهتر از نمونه های عربی باشد باید صبر کرد و دید.

نکته آخر اینکه بعد از این همه فشار و بار اقتصادی بر دوش ایرانیان هنوز گمان نمی کنم به سطحی از نیاز رسیده باشیم که حتی فکر حضوری چون مردم تونس را  در ذهن بپروریم چه رسد به شکوه و ایستادگی مردم مصر. 

از شجاعت مردم سبزمان غافل نیستم ولی همانند همیشه تاریخمان ما تنها رستم و آرش داریم  تنها تک ستاره های شجاع ، ما هنوز به آن مرز شجاعت همگانی نرسیده ایم

غیرت اندر بندهای بندگی پیچان 

عشق در بیماری دلمردگی بیجان 

کس نمی جنبید چون بر شاخه برگ از برگ 

سنگر آزادگان خاموش 

خیمه گاه دشمنان پرجوش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد